سلام خانوما
من ۲۱ سالمه
۳ سال پیش پسری که دوسش داشتم و هم محلیمون بود بهم پیام داد و ابراز علاقه کرد (البته اینم بگم که از وقتی که بچه بودیم دوسم داشت و بهم ثابت کرده بود) من به زور قبول کردم که باهم باشیم ایشون عقیدش این بود که دختر و پسر باید قبل از ازدواج باهم اشنا شن بعدش اگه تفاهم داشتن خانواده هارو در جریان بزارن
و این پسر میشد فامیل دور دوست صمیمیم
این دوستمم میدونست که این پسر از من خوشش میاد هی اسم این اقا پسرو پیش من میاورد چون از کارایی که پسره برای به دست اوردن من کرده بود خبر داشت
هستید بقیشو بزارم؟
بزار
بگو
خب تند تند بزار
حالا که با پسره در ارتباط بودم نخواستم دوستم بفهمه ولی یه روز بازی جرات حقیقت کردیم قسم خورده بودیم که راستشو بگیم اونم ازم پرسید که با فلانی در ارتباطی منم گفتم اره
همین شد که دوستم از ماجرای ما باخبر شد
منم هرچی بودو پیشش میگفتم (اینم بگم ارتباط ما فقط در حد چت بود نه دیتی میرفتیم و نه چیزی در حالی که هم محله ای هم بودیم)
همین که پسره با خانوادش قضیه مارو در جریان گذاشت،دوستم از این موضوع سوءاستفاده کرد و ماجرای مارو پیش همه لو داد و هزارتا دروغ بد دیگم اضافه کرد
لایک
تند بزا
میرفت پیش خانواده پسره بد منو میگفت توی مردم با دروغاش برام ابرو نذاشت
حالا با کلی سختی و حرف مردم من و اون پسره ( که الان شوهرمه) به هم رسیدیم
ولی این دوستم هزاران کار کرد که بین ما به هم بخوره
سر همین دعواها و بد گفتنای من پیش همه رفتم که بگم چرا اینکارو کردی ولی زد تو گوشم 😖
ولی من نزدم گفتم بزنم بدتر میکنه بزار به شوهرم که رسیدم بعدا انتقام میگیرم
همون لحظه بهش گفتم این سیلی رو که زدی یه روزی جبران میکنم
خب😕😑
ریدم‌تو اون دوستت
دوست نیس دشمن هفت سره
سیلیه رو جبران کردی؟
