سطع دغدغه رو
دقیقا همینه
نمیدونم چرا همش به فکر بچه ی سومم
با خودم میگم بیخیال بابا
مگه این دو تا چه گلی به سرت زدن به غیر از درد سر
برو باشگاه برو دماغت عمل کن برو مسافرت برو خوش بگذرون
ولی بعد ته دلم میگم نکنه بعدا حسرت بخورم که کاش یه بچه دیگه داشتم
سه تاااااااااااااا ؟!!!
مسابقه نیست که
بابا نیارررر بخدا حق الناسه به اون بچه
این گوه دونی جای بچه جدید نیست
اگه میتونی خونه و ماشین و هزینه خوشگذرونی شونو تامین کنی بیار 😂
توی این شرایط
واقعا چطوری کلی بچه میارید
احساستو درک میکنم
چون منم برای دومی قصدم بود بعد از عروسی خواهرشوهرم بیارم، یهو متوجه شدم چندماه بعد عروسیش داره اقدام میکنه. و زودبچه میخواست. خیلی نگران این فکر و حرف بودم. ولی خب تصمیم خودم مهمتر بود.
و خداروشکر من ماه دوم از دوره اقدامم باردار شدم. و خب نگاه ناراحت کننده اش رو متوجه شدم چون چندماه بود تو اقدام بود و خب هنوز قسمتش نشده بود.و کلی دعاش میکردم که اینم خیلی منتطر نمونه، دیگه ماه. 7.8بارداریم بود که خبر حاملگیشو شنیدم.
🤭فاصله بچه هامون 4ماهه.
بنظرم تصمیم خودت مهمترین چیز باشه. و سعی کن قبلش پیش زمینه اش رو جلوشون مطرح کنی به صورت غیرمستقیم. که بفهمن از قبل نظرت بوده سومی رو بیاری. که یهو شوک نشن 😅و برات برن تو قیافه.
چون من از قبلش میدونستن دومی رو قصدمه. و خداییش همه خانواده شوهرم خیلی خوشحال شدن.
سه تا چخبره
توی این وضعیت ........
خودتو مدیون اون طفل معصوم نکن دوتا کافیه خدا برات نگه داره
