2777
2789
عنوان

از خانوادم خستم

90 بازدید | 8 پست

نمیدونم کسی میاد تاپیکم یا نه ولی خاستم دردودل کنم یکم

خیلی تنهام خیلی خیلی خانواده سختگیر حساس اجازه بیرون رفتن نمیدن با دوستام فاصله گرفتم چون مث اونا ازاد نبودم حتی خونه دخترخاله خاله هامم هفته ای یه بار میرم بابام از خانواده مامانم خوشش نمیاد مارم نمیزاره

خودش هیجا نمیره ادم عصبی و گوشه گیریه نه جایی میره نه با کسی ارتباط داره 

من کراتین کارم هفته ای یکی دو بار میرم سالن باز میام خونه خیلی از مهمونی ها دعوتم نمیکنن میدونن بابام نمیزاره 22 سالمه همش دلم میخاست ازدواج کنم کسی که درکم کنه نه بخاطر خانوادم بم سرکوفت بزنه

باز یه سریاتون زندگی شادی دارین میگین نه شوهر چیه مجردی بهتره ولی برامن بهتر نیس اصلا بهتر نیس.... 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

آخییییییی🥺 درک میکنم منم خانوادم سخت گیره چند باری بابام بهم توهین کرده من بچه بودم با کلاه رفتم بیرون بابام رو به مامانم گفت دخترتو جمع کن خرابه

ی بارم برگشت به داداشم گفت گوشیمو چک کنه اونم ب زور گرفت چک کرد داداشم شرمنده شد چون بخاطر بابام این کارو کرد ولی بابام زیر بار نمیره و میگه نه من بهت اعتماد دارم اصلا نمیزاره من تنها برم بیرون البته خودمم علاقه ای ندارم ولی اینکه احساس محدود بودن میکنم منو ناراحت میکنه 

آخییییییی🥺 درک میکنم منم خانوادم سخت گیره چند باری بابام بهم توهین کرده من بچه بودم با کلاه رفتم بی ...

😭😭😭😭بخدا سخته نگاهای بقیه تنهایی درونگرایی

حس میکنی کسی دوست نداره خودم نمیتونم خانوادمو تحمل کنم

تو چیکار میکنی الان؟ چجوری کنار اومدی باش

بابای من اصلا اهمیت نمیده نمیخاد بفهمه من دخترم

روحیه حساسی دارم درک نمیکنه نیاز دارم برم با دوستام دورهمی ها وای زیادن ولش کن اصلا🙃

😭😭😭😭بخدا سخته نگاهای بقیه تنهایی درونگراییحس میکنی کسی دوست نداره خودم نمیتونم خانوادمو تحمل کنم ...

من دارم میسوزم و می‌سازم افسردگی گرفتم الان قرص میخورم بابای منم ی جوریه یهو مهربونه یهو میزنه به سیم آخر منم تا حالا با دوستام دور همی نرفتم آرزو به دل موندم منم میدونم چی میگی برای منم خیلی زیاده انقدر زیاد که نمیتونم جا بدم همشو ریختم تو خودم ی مشکلاتی تو سن کم داشتم که نمیتونم به کسی بگم بعد بهم میگن تو میری تو خودت افاده میکنی گاهی انقدر خستم که میخوام از همه ی آدما دور بشم و برم ی جا تنها باشم تا این همه فشار از روم برداشته شه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز