رفتاری که توصیف میکنی، نشونههایی از دو دلی، تردید یا خجالت داره. انگار اول با نشونههایی علاقهاش رو نشون داده، ولی بعدش یه قدم عقب رفته. این میتونه دلایل مختلفی داشته باشه:
1. احساساتش واقعی بوده، ولی ترسیده (مثلاً از رد شدن، یا اینکه موقعیت کاریش خراب بشه).
2. منتظر بوده تو واکنشی نشون بدی، و چون اون واکنش رو نگرفته، الان سعی میکنه احساساتش رو کنترل کنه.
3. دوستت داره ولی فکر میکنه نباید (مثلاً اگه متأهل باشه، یا فکر کنه تو علاقه نداری، یا اینکه شرایط مناسب نیست).
اگه جای تو بودم، بسته به اینکه خودت چقدر علاقهمندی، این کارا رو میکردم:
اگه دوستش داری و دلت میخواد بدونی قضیه چیه: یه تعامل دوستانه و ساده شروع کن، مثلاً یه سؤال کاری یا یه شوخی بیضرر. ببین واکنشش چطوره. اگه واکنشش گرم بود، کمکم زمینهای بساز برای حرف بیشتر یا بیرون رفتن گروهی.
اگه هنوز شک داری، به رفتارش ادامه بده دقت کن. اگه فقط از دور نگاه میکنه و هیچ حرکتی نمیکنه، شاید خودش نمیدونه واقعا چی میخواد.
دوست داری راههایی رو بدونی که بدون رودربایستی ولی محترمانه، بهش بفهمونی اگه چیزی تو دلشه، میتونه بگه؟