سلام دوستان لطفا وقت بذارید و خواهرانه راهنمایی کنید
ما از اون خونواده هاییم که سرمون توی لاک خودمونه
کاری به هیچکس نداریم برای عروسی برادرمون هم سنگ تمام گذاشتیم با این حال که انتخاب ما نبود (چون از لحاظ فرهنگی تربیتی مالی خانوادگی) زمین تا آسمون بودیم ، خلاصه این وصلت به شکل عجیبی صورت گرفت
حتی داداشم نمیخواست نمیدونم چجوری اومد توی زندگیش
زنه برادرم از وقتی اومده تو زندگیمون رنگ آسایش ندیدیم
یعنی اولش نقش آدمای مظلوم رو برای هممون بازی کرد
تا اینکه هنوز نرسیده باردار شد، تموم بارداریش ما مراقبش بودیم برای زایمان حتی مادر و خواهرای خودش نیومدن بالاسرش اما ما بودیم مادرم در حقش مادری رو تموم کرده ، ۳ تا بچه آورد همه بچه هاش رو ما بزرگ کردیم
حالا که بچه ها بزرگ شدن ، اونقدر پشت سر ما بدترین حرفها رو میزنه که چهره ما رو پیش بچه ها خراب کنه
یه بیمار واقعیه ، هربار هم یه گند میزنه تا داداشم میخواد بفهمه با دروغ های ماهرانه ماست مالش میکنه
اینم بگم دعانویس های مختلفی داره و یروز من اتفاقی این موضوع رو فهمیدم
ما اصلا کاری به کارش نداریم
اصلا در سطح هم نیستیم که بخوام باهاش بحثی کنم
اما هربار به گوشم میرسه که پشت سرم بهم بدترین تهمت ها رو زده
برای منی که یه عمر سالم زندگی و کار کردم خیلی سخته
هربار هم که با داداشم در میون گذاشتم طرف اون دروغگو رو گرفته ، چون من رو بازی میکنم اما اون زن جلوی داداشم نقش بازی میکنه
و داداشمم چون انتخاب ما نبوده مجبوره هی سمت اونو بگیره حتی شده که برای خودش گرون تموم شده این موضوع
حتی زن برادرم یکبار دیدم با یه آقایی در خونشون داشت یچیز رد و بدل میکرد و میخندید و بعدا ثابت شد که باهاش قول و قرار داشته و گندش درومد اما ما جلوی فامیل چیزی نگفتم که آبروش نره
داداشم که فهمید ، خودش رو زد به مریضی که آره من دست خودم نیست و فلان
بعد اون موضوع با کمال وقاحت میاد سر سفره میشینه و راجع به همه چی هم نظر میده و زندگی بقیه رو مسخره میکنه
و داداشمم یجور باهاش حرف میزنه که انگار نه انگار
من کاری به کارش ندارم
توی درس و کارم پیشرفت کردم و هیچ جوره نمیتونه ازم ایراد بگیره
برای همین مجبوره پشت سرم بهم تهمت بزنه
برای منی که یک عمر با آبرو بزرگ شدم خیلی سنگینه این کاراش
شنیدین این جمله رو که میگن :
من چیزی نمیگم تا آبروش نره
اون دروغ میگه تا آبروی منو ببره
دقیقا همچین چیزیه!
بنظرتون چیکار کنم؟
ازش شکایت کنم که با آبروم الکی بازی نکنه توی فامیل؟
راه حل شما چیه؟
لطفا خواهرانه راهنمایی کنید