کیا به خاطر بچه موندن تو زندگی مشتزک

مامانم

خانوادم نمیزارن تا زمانی خونم تکمیل نشه و مستقل نشم نمستونم جداشم

علتش بددهنی دروغ گویی شکاکی بیتوجهی و بی محبتی و‌خیانت

من. دلایل بی شماره مهمترینش بداخلاقی و خساستشه.امروزم بهش گفتم دیگه بریدم تمومش کنیم فعلا ک قول داده بهترشه

نه راضي نيستم. بچه طلاق بودن خيلي بهتر از بچه طلاق عاطفي بودنه بنظرم. 

من از بچگي كلي دعوا ديدم تا همين الان. 

مامان بابام مثل دوتا همخونه هستن. 

بابام به مامانم اصلا محبت و توجه نميكنه. 

قبلا دست بزن داشت. 

براش خرج نميكنه خيلي. 

احترام به خودش و خانوادش نميذاره

به مامانمم كه ميگم طلاق بگير ميگه تا شماها رو سروسامون بدم بعد. از طرفي هم ميگه تو شهرمون خانواده سرشناسي هستيم زشته طلاق بگيرم

مامانم 

قبلا بهش گفتیم چرا جدانشدی میگه به خاطر شما 

ماهم گفتیم خاطر مارو میخواستی جدا میشدی نه ک بدتر کنی همه چیو با موندن

نمیگم تلاش برای زندگی بده خیلی هم خوبه سعی در درست کردن چیزی داشته باشی ولی وقتی چیزی عوض نمیشه و بدتر میشه باید رها کنی 

چند سالته ؟

واقعا اگه پدر ومادرت جدا بشن ناراحت نمیشی ؟

دختر من ۱۹ سالشه میگه به بار زندکی میکنی به خاطر ما زندگیتو خراب نکن هر جوری که دوست  داری زندگی کن میگه اگه فکر میکنی جدا بشی راحت‌تر زندگی میکنی جدا شو ولی واقعا دلم به حال بچه ها میسوزه 

نمیدونم واقعا چکار کنم 

من ٢٥ سالمه. حداقل از ٤ سالگي جر و بحث ديدم. انواع و اقسامش. 

منم نظرم مثه دختر شماست. به مامانم ميگم فك كن همش ١٠ سال ديگه زنده هستي. نميخوايي تو ارامش باشي؟

معلومه كه اگه جدا بشن ناراحت نميشم. بعضي ادما واقعا مناسب هم نيستن

ان شاالله سایه مادرت سالیان سال بالا سرت باشه 

من خودم همش به خودم میگم مگه من چند سال دیگه زندگی میکنم الان ۲۲ ساله که دارم عذاب میکشم  واقعا دیگه بریدم 

خدا کنه که شما بچه ها نارحت نشید من همه‌ی نگرانیم بابت بچه هاست و گرنه  خیلی سال پیش رفته بودم 

زنده باشي عزيزم. 

من خودم كه عادت كردم ديگه. ولي بچه ها هم ارامش والدينشون رو ميخوان. 

دخترمن۱۳سالشه همین حرفومیزنه منم امروز ب شوهرم گفتم جداشیم ن بخاطرحرف دخترم بلکه واقعا این زندگی درست بشونیست ولی خب گفت قول میده درست شه میدونم نمیتونه ۱۴ساله ک قولهاش فقط حرفه ولی بازدلم براش سوخت

خدا روشکر بچه ها فهمیده وعاقل هستن 

نمیدونم مشکل شوهرتون چیه ان شاالله که این بار روی قولش بمونه و درست بشه و چه خوب که میتونی خیلی راحت راجب جدایی باهاش صحبت کنی شوهر من که یه دیونه تمام عیاره دارم خودمو کلی آماده میکنم  که چجوری بهش بگم یه قیامت به پا میکنه وزندگی رو برای همه زهر میکنه  

 شوهر من درست بشو نیست باید یه تصمیم جدی بگیرم 

خدا خودش کمک هممون بکنه   

من عاشق بچمم🥺

منم به خاطر بچه هام 

بددهنی دست بزن 

ولی برگردم نمیتونم خونه پدرمو تحمل کنم اونام نمیذارن مستقل باشم 

و اینکه تلاشم بر اینه اوضاع آروم باشه یه مقدار بهتره اگه حواسم پرت نشه