2777
2789

سلام من کلا 5 سالی هست خانواده شوهرمو از زندگیم قیچی کردم تاوانش بد جور پس دادم 

فامیلای مادر شوهرم تهران زندگی میکنن مادرشوهرمم دوست داشت بره ولی پدر شوهرم قبول نکرد ما اوایل زندگیمون چند سالی رفتیم تهران که همین مادر شوهرم 20 روز 20 روز میومد خونمون با رفت آمدش خیلی مشکلات برام پیش آورد خلاصه آخرم مجبور شد جمع کنم برگردم شهرمون 

حالا من سرطان سینه دارم از اولی که مریض شدم مادر شوهرم کاره خاصی نکرد چند وقت یه بار زنگ میزد یه حالی می‌پرسید همین 3 ماهم که شوهرم بخاطر اعتیادش کمپ بود اصلا نمی‌گفت چطوری داری خرج و مخارج جور میکنی دوتا بچه هم دارم به جان دوتا بچه‌ هام قسم وقتی میومد سر بزنه به ما هر چی تو یخچال مونده بود برا ما می‌آورد نمی‌کرد یه کیلو میوه بخره مثلا هندونه قاچ شده یا دوتا دونه خیار پلاسیده

اصلا هم گلایه ایی ندارم ازش اصلا خوشحال ترم میشم رفت و آمد نکنه زنگ نزنه 

حالا ما 5 شنبه باید بریم تهران برای عمل سینه 

دیشب زنگ زده میخوایید برید تهران برید خونه خواهرام گفتم ما هممون داریم میریم خونه میگیریم مزاحم کسی نمیشیم مامان و بابا و خواهرم دارن باهام میان اونا تا جمعه می‌مونن شنبه بر می‌گردن من و شوهرم میمونیم تا دوشنبه تهران  دوباره گفت منم باهاتون میام گفتم حالا تا اون روز ببینم چی میشه حالا ما بخواییم بریم مجبوریم ماشین پدر شوهرمو بگیریم اونم بخاطر فک و فامیلاش میخواد با ما بیاد من الان چی بهش بگم چکار کنم راه نیافته دنبالمون

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

چه شرایط سختی 🙁

با ماشین اونا میرین تهران، مادرشوهرم حق به جانب شده که بیاد... 


اما عقلانی نیست اومدنش تو این زمان عمل و اینکه خانواده ت تو ماشین هستن.... 

کاااش این بهار خدا، خدایی را در حقم تمام کند و تو را به من عیدی دهد. 🌸🌸     دیگه منتظر نی نی نیستم... خداحافظ نی نی. بهار 400
من متوجه تاوان نشدم

تهران شوهرم کاره خوب داشت خونه مفت و مجانی داشت اعتیاد نداشت بخاطر رفت و آمدهای مادر شوهرم خیلی هم حرف می‌برد می‌آورد همش دعوا داشتیم وقتی اومدیم شهرمون کار نداشتیم مستاجر شدیم 

بزاربیادچکارش داری ماشین خودشونه خونه فامیلاش میره

آخه خدا کنه همون تهران بیخیال ما بشه بره خونه فامیلاش کرم نریزه من همین جوری مریز هستم نیاد اونجا هی بخواد منو حرص بده 

با ماشین پدرت برید با اتوبوس برید. ماشینشون رو نگیرید که مجبور نشید ببریدش

بابام با ما بیاد جمعه غروب برمیگرده بعد اونجا هم رفت و آمد تو مطب و بیمارستان داریم برگشتنی برامون سخته بعد از عمل با اتوبوس برگردیم هرچند من راضیم همه سختی اشو به جون بخرم ولی مادرشوهرم راه نیافته دنبالمون شوهرم میگه نه ماشین ازش میگیرم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   آرزو_1388  |  4 ساعت پیش
توسط   مادرزنم  |  2 ساعت پیش
توسط   honye_ella  |  17 ساعت پیش