مادر شوهرم اینا همیشه وقتی شوهرم شیفته مهمونی میدن همه بچه هاش هستن جز شوهر من(تو ی ساختمونیم) ..منم دوست ندارم چون به شوهرم احترام نمیذارن قبلا بهشون گفتم شوهرم نباشه نمیام .حالا باز امشب شام دعوت کردن باز شوهر من شیفته یعنی باز باید تنها برم شما جای من بودید میرفتید ؟خواهرانه بگید ممنون
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
واقعا اعصابم خورده شوهرم گفت برو منم گفتم مگه محردم یا بیوه ام تنها برم
😕 نرو اصلا،چون شمارو فقط واسه اینکه حرفی درنیاد میگه بیا مهمونی وگرنه کل مهمونی طبق برنامه حضور بقیه س ک کی وقتشون ازاد باشه و بتونن بیان. یبار نرو و هیچ وقت بدون همسرت توی هیچ جمعی از خانواده همسر نرو.
ازونجایی که درمورد هر موضوعی نظر نمیدم ؛ پس اگه نظرمو یه جا گفتم که مخالفش بودی لطفا ریپلای نکن نمیخوام متقاعدم کنی،چون نظرم طبق تجربه خودمه😊••••••• امروز دوم شهریور۱۴۰۲با خودم عهد میبیندم که بجز راهنمایی و مشاوره در حد درک و فهم خودم از موضوع بحث؛ در هیچ تاپیکی پست نگذارم و البته بجز موارد فان ؛؛ و هیچوقت در تاپیک های تعریف از خانواده اعم از پدر،مادر،خواهر،برادر،همسر و فرزند شرکت نکنم ،چون هروقت شرکت کردم بعدش کلی انرژی منفی روانه زندگی خودم و اون افراد شد!!! •••••••••روابط دوستانه یا عاشقانه تو باید عامل کاهش استرست باشن نه بیشتر شدنش،باید منبعی برای آروم شدن تو، پیشرفت خوشحالی و آسون تر شدن مسیر زندگیت باشن، اونا باید باشن تا از زندگیت لذت بیشتری ببری و حالت خوب باشه کنارشون نه برعکسش،زندگی خودش به اندازه کافی سخت هست•••••••••
لطفا اگر نظری از من خوندی حتما و حتما عقل خودت را اولویت بذار. من فقط بخش کمی از ماجرا را شنیدم و تو بخش زیادی از آن را دیدی. از صمیم قلبت از خدا بخواه اون همه چیز را با جزئیات میدونه. همه چییییزو ...... پس بهترین یاری دهنده خودشه.