من خیلی ساده و کم عقلم
حس می کنم با بقیه مردم فرق دارم، گوشه گیر و کم حرفم چون اگه بخوام حرف بزنم گند می زنم به همه چیز. به خاطر خانواده ی خوبم ازدواج خیلی خوبی داشتم همسرم فوق العاده ست از هر لحاظی خانواده ی همسرم هم عالین. ولی جاری هام خیلی زرنگ و باسیاستن.
خانواده ی خودم هم بغیر از من همه شون عاقلن.
دوتا بچه دارم که از شانس بدم به خودم کشیدن اصلا زرنگ نیستن و ساده ن.
خیلی خیلی ناراحتم برای خودمو بچه هام، دوست دارم همین الان خدا منو بچه هامو بکشه. از خدا دلگیرم که همه چیز خوبی به من و بچه هام داد ولی مهمترین چیز یعنی عقل و دانایی رو بهم نداد. من حتی نمی تونم وقتی یکی بچه هامو اذیت می کنه ازشون دفاع کنم. از خانوادم ناراحتم که چرا منو شوهر دادن در حالی که می دونستن خیلی ساده ام. خدای بزرگم چرا من باید اینجوری باشم؟ چرا نباید از ته دلم بخندم؟