سلام دوباره در روزییی دیگررر😍😂
چقدر قشنگه
میدونی انگار داری زندگی یکیرو مینویسی خالق یه زندگی هستی و داستان اون زندگی رو تو تعیین میکنی😍
میگم نویسنده های فیلما توی اون فیلم نامه ای که مینوسین تک تک دیالوگ هارو مینویسن یا حرکات رو ؟
اخه اینجوری خودش یه کتاب میشه و خیلی وقت گیره و زیاده
دوست دارم بدونم این فیلم نامه ها چجورین مخصوصا سریال که طولانی هست خیلی
درسته کار تو بیشتر از اینکه فیزیکی باشه ذهنی و روحیه
نگران نباش همه این مشکلات خستگی توی کار رو دارن تنها نیستی
یه رست به خودت بده برو بیرونی جایی
البته من شهربازی رو پیشنهاد میکنم😂😂
هرموقع استرس دارم یا ناراحتم یا خستم میرم اونجا اخه ادم بدون هیچ خجالتی میتونه تا میخواد جیغ بزنه بقیه هم همراهی میکنن😂
تازه هیجانم داره انرژیت میره رو صد
والا عشق دوعالم میکنن تازه غرم میزنن 😂
داداشم کلاس اول فهمید یه چیزی به اسم سربازی هست که پسرا میرن
از کلاس اول میگفته نمیخوام برم سربازی تا الان که بیست و اندی سالشه😂😂
بعد تازه برای پزشکا اصلا فرقی نداره دوره سربازی با حالت عادی
حالت عادی باید بری بیمارستان برای سربازی هم میری بیمارستان کار میکنی تنها تفاوتش حقوقشه
ولی برای همون یک ماهی که باید دوره اموزشی برن از کلاس اول داره رو مغز بابام میره که سربازی رو بخره😂😂😂😂
عزیزم شما از بندگان برگزیده خدا هستید
من مثل ماهی بادکنکی پف میکنم😂
و اینقدر معلومه پفه که مثلا هرکی اون موقع میبینتم میگه چجوری یه دفعه اینقدر چاق شدی😂😂
بعدش که دوباره میبینم پراش میریزه که چجوری اینقدر لاغر شدی چه رژیمی گرفتی😂😂😂
اگه اون دختر خوبی باشه منم گوگولی میشم
بخواد بازی دربیاره خفش میکنم😂😂
دخترای دانشگاه داداشم خیلی سلیطن
دوست صمیمی داداشم سر اینکه دوست دخترش گفته بوده داداش من یه موضوعی رو پخش کرده بوده با برادرم قهر میکنه ولی به داداشم نمیگه چرا
بعد که دیگه داداشم بهش زنگ میزنه میگه فقط تو این موضوع رو میدونستی ولی الان همه میدونن و دعوا و فلان درنهایت بین بحث ها و حرفاشون معلوم شد خود دختره به یکی از دوستاش موضوع دوست پسرشو گفته اون دختره هم به دوستش گفته و همینجوری پخش شده
پسره خیلی موذب شد بعدش😂😂
تو بیمارستان تو اتاق عمل داداشم تعریف میکرد دو تا از دانشجو های تخصص جراحی داشتن کل مینداختن خب
حالا سر چی سر اینکه سر اینکه کی دستش سریع تره تو بخیه زدن😂
فکر کن بیمار بیهوشه رو تخت اینا دارن سر این موضوع بحث میکنن
اخر مسابقه میذارن هرکی باخت همه افراد توی اتاق رو دعوت کنه غذا😂😂
هیچی دیگه داداشم یه غذا مفتی گیرش اومد😂
داداشم دوره دانشجویی بخش زنان و زایمان باید دوره میدید خب
باید زایمان گرفتن و اینارو یاد میگرفت
برخلاف بقیه که فکر میکنن پسرای پزشکی توی بخش زایمان نیستن ولی هستن درواقع😂😂
بعد تازه جزو افتخاراتشونه تعداد زایمانی که گرفتن
سال بالایی ها میان پز میدن مثلا ما اینقدر زایمان گرفتیم😂😂
دلیل اصلی یادگیریشون اینه که اگه توی روستا خواستن کار کنن <برای طرح که یه دوره اجباری دوساله هست باید برن روستا>
و خانمی اومد که داشت زایمان میکرد بلد باشن بچه رو دنیا بیارن
البته چون اینا پسرن کلا این بخش بهشون سخت نمیگیرن بیشتر سنگینیش رو دوش دختراست
حالا اینا برن کجا خوبه
یه اتاق زایمان هست اتاق اخریه معمولا کسی نمیاد توش استفاده نداره
میرن اونجا میخوابن رو تخت زایمان😂😂😂😂
داداشم میگفت من خواب بودم بعد یه دفعه یه صدای جیغی اومد که از خواب پریدم تعادلم به هم خورد تق افتادم رو زمین😂😂😂