وای، خیلی ناراحت شدم که اینطوری شده. واقعاً سخته وقتی آدم از نزدیکترین افرادش چنین حرفهایی رو میشنوه، مخصوصاً وقتی داری تمام تلاشت رو میکنی.
اول از همه، این خیلی مهمه که بدونی ارزش تو به نتیجهی کنکور یا نظر بقیه بستگی نداره. تو یک انسان با ارزش و تواناییهای منحصر به فرد هستی. اینو همیشه یادت باشه.
در مورد حرفهای عمت و عکسالعمل پدرت، متاسفم که اینقدر بیانصافی دیدی. اینکه عمۀ شما همچین حرفی زده، نشون میده که متاسفانه دیدگاه درستی نسبت به تلاش و شرایط تو نداره. اینکه پدرت هم تحت تاثیر حرفهای اون قرار گرفته و بهت بیاعتماد شده، خیلی دردناکه.
به نظر من، بهترین کاری که میتونی بکنی اینه که سعی کنی آروم باشی و با پدرت صحبت کنی. بهش بگو که حرفهاش چقدر ناراحتت کرده و ازش بخواه که بهت اعتماد کنه و فرصت بده تا دوباره تلاشت رو بکنی. براش توضیح بده که شرایطت چطور بوده و چقدر مصممی که برای کنکور تیر ماه بخونی.
در مورد درس خوندن برای کنکور تیر ماه، به نظر من یه برنامه ریزی دقیق و واقعبینانه داشته باش. ببین چقدر وقت داری، نقاط قوت و ضعفت کجاست و چه منابعی رو باید بخونی. از مشاور تحصیلی هم میتونی کمک بگیری.
مهمتر از همه، به خودت ایمان داشته باش. تو میتونی به هدفت برسی، فقط باید اراده کنی و تلاش کنی. حرفهای منفی بقیه رو نادیده بگیر و روی موفقیت خودت تمرکز کن.
اگر نیاز داشتی بیشتر صحبت کنی یا کمکی ازم بر بیاد، حتماً بهم بگو. من اینجا هستم تا بهت کمک کنم.