برگشت
من عاشقش بودم
ولی خودش رفت
چون من ازش توقع داشتم وقت بذاره ، باشه ، چون من کامل بودم براش ...
گفت سرویسم کردی و رفت
بعد دوماه برگشت
داغون بود اولاش :)
کلی گل کشیده بود ، سیگاری شده بود ، قرصای مختلف ، جمعای مختلف رو امتحان کرده بود
نه بخاطر اینکه از من جدا شد
انگار میخواست آزادی رو تجربه کنه
نمیدونم
ولی من خیلی مراقبش بودم خیلی بفکرش بودم
منم برگشتم باهاش
نمیتونم وقتی میگه خودمو گم کردم کمکم کن
کمکش نکنم
ولی دیگه مثل قبل نیستم
همه ی خودمو نمیذارم
یه شخصیت مستقل دارم
کاری رو انجام میدم که واقعا دوست دارم ، سرکار میرم ، تلاشمو میکنم ، ذهنمو درگیرش نمیکنم
ولی دوستش دارم دیگه