همش فکر فرار تو سرشه میگه من یه روزی که حواستون نیست فرار میکنمو میرم خونه ی مامان جونم🥲
بهش گفتم هر وقت میخای فرار کنی بیا باهم نقشه بکشیمو فرار کنیم الان بهم میگه زود که الان نقشه بکشیم
چون گفتم اگه بگم نه یا هر حرفی تحریک بشه و فکر کنه ترسیدم
اما باز میترسم