مامانهای عزیز خانه دار لطفاً به هر بهانه ای نرید مدرسه

ای گفتی بخدا من هربار باید برای دخترم توضیح بدم کلاس دوم

ی سری مامانهای همیشه مدرسه هستن و متاسفانه بچه هامون بیشتر تو چشم

دقیقا

حداقل بذارید بچه خودتون یکم مستقل بار بیاد

افرین نمیدونم تازگیا این مادرا چشونه بشین تو خونت دیگ مگ کارو زندگی نداری 

چقدر ناراحتم از این مسئله واقعا بعضی از مادرا شعور ندارن 

تو مدرسه ی دخترم که قالیچه پهن میکنن نیم ساعت قبل تعطیل شدن بچه هاشون سبزی پاک میکنن

جیگرم خون شد والا

بعضیا چرا فکر نمی‌کنن اصلاً؟

تو یه تاپیک دیگه هم گفتم

زن پسر خالم دو هفته پیش فوت کرد

یه دختر ۶ ساله داره مدرسه نمیره دیگه میگه من مامان ندارم بیاد دنبالم

من اصلا نمیرم مگه ما بچه بودیم مادرامون میومدن...اره بعضیا ولشون کنی همشپلاسن تو مدرسه بچه های لوس و وابسته بار میارن بزارید بچه مستقل بشه از پس خودش بربیاد

بنظرم ب خانه دار و شاغل بودن ربطی نداره.

منم خانه دارم ولی فرصت بیخودو بی جهت مدرسه رفتن رو ندارم

من خانه دارم ولی  تو جشنا نمیرم

درواقع جز نماینده هیچ مادری. حق نداره. کلاس بیاد

برا یلدا. من ژله درست کردم و ۴تا مادر دیگه. وطیفه شزینی. تزیین اینارو داشتیم‌ تحویل نماینده دادیم. و برگشتیم خونه

تو جشن فقط معلم و بچه ها. عکس میندازن 

دقیقا کجاها زندگی می‌کنید که مادرا هرلحظه اراده کنند مدرسه ان؟؟؟؟

والا مام هم مدرسه ای داریم هم مدرسه دیدیم تا موردی نباشه و معلم یا مدرسه نامه نداده باشند اصلا راه نمی‌دن داخل!!

نماینده کلاسم تا دلیل موجه نداشته باشه مدیر مؤافقت نمیکنه بیاد 

مگر تو کارای واجب کلاسی یا جشنی چیزی

عزیزم متاسفانه اینجور اولیا رو مدرسه باید باهاشون برخورد کنه معاون و مدیر من واقعا چند بار به اولیا گفتم نیاید اما باز هم متوجه نمیشن به معاون گفتم دیگه اجازه نداد بیان داخل کلاس

من جشن اینا که میگن اومدن مادر ممنوعه رو نمیگم ولی جلسه که واجبه رفتم و دلم کباب شد برا دختری که چجوری رفته بود تو فکر چون مامانش نیومده بود

رفتم کلی باهاش حرف زدم که مامانت عاشقته دوستت داره نی نی کوچولو دارین نشده بیاد

خوشبحالت تو یه داداش کوچولو داری که انگار عروسکه ولی این یکی دوستات ندارن

خلاصه خدا میدونه چقدر دلم براش کباب شد

اما خودم دخترمو جوری بار آوردم که برم نرم اصلا براش مهم هم نیست😅

دقیقا بخاطر دل دوتا دختر بهزیستی ک توی کلاس دخترمن

هییییییچ زمانی پشت در کلاسش نرفتم

هروقت زود رفتم دنبالش به مسئولای مدرسه گفتم صداش کنن

چون میدونم دل اون بچه میشکنه ببینه من دست بچمو گرفتم از سر کلاس زودتر بردمش با خودم

من دیدم میرن تو سالن مدرسه و حیاط مدرسه به غیبت کردن بقیه و مشکلات زندگیشون رو برا هم میگن

خودمم خانه دارم و فقط برا جلسات که مدیر میگه میرم مدرسه

جلسه که تموم میشه بر میگردم ولی بقیه مامانها میمونن تا بچه هاشون رو ببینن انگار صد ساله از هم دور بودن