سلام دوستان
من دختری ۲۴ ساله هستم دانشجوی سال آخر دانشگاه فرهنگیان از مهر ماه امسال اگه زنده باشم سر کلاس می رم
واقعا مامانم یه ۵ ، ۶ ماهی می شه من و خواهرم رو کلافه کرده طوری که دیگه از زندگی سیر شدم ، دیگه می ترسم باهاش صحبت کنم ، به جون بابام هی غر می زنه ، باباماز دستش دیگه خسته شده ، انگار احساس می کنم می خواد زندگی رو به کام ههمون تلخ کنه، من دختری هستم که جارو می کنم خونه رو گاهی اوقات ظرف می شورم ، لباس می شورم بعضی موقع ها
دقیقا نمی دونم هدفش چیه ، یهو می بینی داد می زنه
مامانم ۵۶ سال ، پدرم ۵۸ سال
از لحاظ ازدواج هم اصلا آمادگی ندارم چون خیلی چیزا مونده یاد بگیرم ، اصلا یه خواستگار هم تا حالا نداشتم