2777
2789
عنوان

چقدر خودتون رو اجتماعی میبینین

76 بازدید | 8 پست

من آدم درون گرایی هستم حال درونیم و حال بیرونیم که دیگران میبینن ممکنه متفاوت از هم باشه. علاقه ای به حضور در هر جمعی رو ندارم. مثلا از طرف کار همسرم برای جشنی دعوت میشیم دلم نمیخواد برم چون حوصله مواجهه با همسر همکاراش رو ندارم ولی اون برعکس منه. خیلی دوست داره شرکت کنه. یا مثلا مدرسه پسرم که میرم با چندتا از مادرا سلام علیک دارم ولی خیلی هارم اصلا نمیشناسم بعد چندسال. کلا حتا خونه مادرشوهر رفتنم برام سخته و متاسفانه هرچی میگذره بدتر میشم. بعضی اوقات خودمو سرزنش میکنم ولی بعد فکر میکنم که خب این اخلاق ساید لزوما بد نیست اینا میل درونیم هست دیگه چیکار میتونم بکنم. همیشه ملاحظه همسرمو میکردم و خودمو معذب میکردم تا مطابق میلش عمل کنم الان که چندسال از زندگیمون میگذره بیشتر نظرمو میگم. اونم الان همش میگه تو که حال نداری و یا تو تمایلی به ارتباط نداری


چه ترسی از بی همگی، باتو _________#خدا

من ازدواج نکردم چون گفتم حوصله ندارم هرروز بگه بیا بریم خونه مامانم بگم نمیام 

بریم خونه برادرم بگم نمیام بریم خونه خواهرم بگم نمیام

بگه خالم دعوت کرده بگم نمیام 

ازدواج نکردم 

حوصله هیچی رو ندارم 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دقیقا مثل من .اوایل ازدواج به زور خودنو طتبیق میدادم 

اون همه استرسو تحمل میکردم درنهایت از رفتاراشون اذیت میشدم 

اما الان بعد ۱۰سال رابطمو کم کردم .هرچند بهم تیکه میندازن که چرا نیستید کمرنگ شدین و ....

اقا همه دوست ندارن مثل شما هرشب دورهمی باشن .

اما از طرفی دلم براشوهرم و بچم میسوزه اونا جمع رو دوست دارن

یه دل میگه برم برم       یه دل میگه نرم نرم       طاقت نداره دلم دلم       بی تو چه کنم            پیش ای عشق زیبا زیبا          خیلی کوچیکه دنیا دنیا         با یاد تو ام هرجا هرجا      ترکت نکنم            سلطان قلبم توهستی توهستی       دروازه های دلم را شکستی شکستی         پیمان یاری به قلبم تو بستی تو بستی  با من پیوستی 

من ازدواج نکردم چون گفتم حوصله ندارم هرروز بگه بیا بریم خونه مامانم بگم نمیام بریم خونه برادرم بگم ن ...

چیزی از دست ندادی. ازدواج واقعا توان و حوصله میخواد

چه ترسی از بی همگی، باتو _________#خدا
دقیقا مثل من .اوایل ازدواج به زور خودنو طتبیق میدادم اون همه استرسو تحمل میکردم درنهایت از رفتاراشون ...

منم دقیقا. میگم بچه م دوست داره خیلی موقع ها بخاطر اونا ناچارم شرکت کنم

چه ترسی از بی همگی، باتو _________#خدا

من هم درون گرا هستم. از مصاحبت با یک سری آدم ها لذت میبرم. مرتب دوستهام را می بینم وحداقل ماهی یک تا دوبار مهمون دعوت می کنیم. ولی از جمع های خیلی شلوغ یا مصاحبت با افراد خیلی شلوغ لذت نمیبرم و خودم را مجبور به حضور در اینطور جمع ها نمی کنم. 

 به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم/ کجا این سرانجام بد داشتیم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز