دوستان سلام
من بچه طلاقم قبلا هم چندين بار راجع به بيكاري همسرم و مشكلاتمون و البته خوب بودن خونواده شوهرم تاپيك زدم
الان برادرم ك گفتم مشكل اعتياد داشت وترك كرد و واسش زن گرفتيم داره كار ميكنه ك بتونه زندگيشو جمع كنه
حالا مشكل من اينه الان دوسه باره ميرم خونه شون پدرشوهرم از پدرم ميگه
مثلا يه بار ميگه ازش پول بگير
الانم دوباره ميگه داداشت بايد تيغش بزنه ك بتونه خونه رهن كنه
منم دفعه قبلي به همسرم گفتم بهشون بگو با آرامش ك ديگه اسم اونو نيارن چون همسرم فهميد چقدر بهم ريختم(انقدر پدرم اذيتمون كرده اسمشم مياد اعصابم خراب ميشه)
جمعه خونشون بودم بازم پدرشوهرم حرفشو تكرار كرد شوهرمم خيلي تند بهش گفت ساكت بس كن
منم ناراحت شدم هم از شوهرم ك اونجور با پدرش حرف زد هم از پدرشوهرم ك همش اين حرفو ميزنه كلا از ديروزصبحم ك از خونشون اومدم با شوهرم حرف نزدم انقدر ناراحتم
از همه مهم تر از پدرخودم كه مايه ننگ شده واسه ما دختراش
حالا نميدونم واقعا اين وسط چيكار كنم