بدترین کارممکنه
یکی از فامیلامون اینطور بود هر چی تو خونه خودش و خانواده شوهرش پیش میومد رو میزاشت کف دست مادرش ، مادرش هم موقع دردودل پیش خالهش همه چی رو بهش میگه، روز عید هم که خانواده دختره و خانواده شوهرش خونهش بوده از دهن خالهش درمیره و ی چیزی میگه که مربوط به خانواده پسرس آخرشم دعوا میشه و دختره از روز عید تا الان خونه خانوادشه...