صب قراره خدمتکارم واسه صبحانه صدام کنه😎
باغبان چنتا رز بینه بذاره رو میز پذیرایی😍
برم طبقه پایین خونمون که باشگاه اختصاصی داره ورزش کنم بعد با دوستام ناهار بخورم تو رستوران بعد برم مهمانی عصرانه منزل رئیس همسرم و شام رمانتیک با ویلون و رز و شمع در کنار استخر🤗🤗
و ناگهان صب در تخت زوار در رفته منزل پدری با صدای خروس همسایه از خواب میپرم😐