ساعت ۱۲ اینا دم در بود میخاست بره گفتم ناهار چی درست کنم گف وای چ میدونم باز شروع کرد هرچی خاستی درست کن در یخچالو باز کردی سیب زمینی دیدی درست کن بادمجون دیدی درست کن گوچه دیدی درست کن ، بعدگف سیب زمینی تخم مرغ بزار ابپزشه رااااحت!
حیاطمونم مشترکه بزادشوهرم اینا واحد جفتیمونه الان حتما شنیدن چی گف بعد چ فکری راجب من میکنن با این شوهر بیشعورم شایدم از عمد میخاسته ابرومو ببره جلوشون😔خودشم ساعت ۲و نیم ظهر میاد از سرکار
منم نوزاد دارم قبلش روحیه ام داغون بود حالا هم بدتر شده اوضاعم حوصله خودمم ندارم اینم هی اینطوری میکنه😔