فکر میکنم زندگی تکراریه،همش به مرگ عزیزام فکر میکنم و چون تک فرزندم این ترس از دست دادن برام خیلی شدید تر از بقیه س،اینکه تو دنیا غیر از پدرمادرت هیچکسو نداشته باشی خیلی ترسناکه،میترسم نباشن و دیگه اون خونه بزرگ و ماشین و پول به هیچ کارِ من نمیاد،با اینکه متاهلم،شوهرم خیلی اخلاقش بهتر شده ولی خب طوریه که نمیشه بهش تکیه کرد،ینی مرهم تنهاییم نیست و من فکر میکنم فقط ۲نفر رو دارم اونم پدرمادرمه
نمیدونم دیگه باید چکار کنم حالم خوب بشه،نمیتونم به کارام برسم،همش میخوابم از ترس اینکه بیدار نباشم و حالم بد نشه،چندروزه با تجویز دکتر قرص افسردگی هم مصرف میکنم ولی بدتر شدم