داشتیم چایی میخوردیم ؛ چایی بابام ریخت یکمش بعد زن بابام گفت چرا نلبکی نیوردی بابام گفت زنم نیورد خندید (چون زن بابام چایی اورده بود پذیرایی کنه)
بعد زن بابام با جدیت گفت زنت مرده!!!!!!!!
من هنوز دارم فکر میکنم جلوی من چرا چنین چیزی گفت؟؟!
بخدا اصلا هنگ کردم