من دیگه نازو عشوه نمیام براش .خیلی عوض شده تا میخوام بشینم بغلش میگه وای پاشو پاشو پام شکست بوسش میکنم صورتشو میکشه اونور منم گیگم برو به درک بعد دیگه سمت اش نمیرم اونم عین خیالش نیس (دائم درحال خیانته)با یه دختر زشتی بهم خیانت کرده که یادم میوفته نمیدونم بخندم یا گریه کنم منو تاحالا کافه نبرده با اون تو کافه فیلم گرفته بود حالم بده