با خواهری با موبایل حرف میزدم.دخترم پایین پذیرایی بود.پسرم از پله ها اومد پایین و گوشی گذاشت رو دسته مبل.رفت دسته کنسول برداشت که بازی کنه.کلا دو متر هم دور نشد.من ضربه موبایل که رو فرش خورد شنیدم.یهو پسرم گفت مامان به موبایل اشاره کرد.منم چون حواسم به تلفن بود فکر کردم جک جونور رو فرشه.دیدم موبایلشه.خیلی هم به موبایلش حساسه.سریع گفتم برو قرآن باز کن بخون.دخترم هم دیده بود.