ن ببین مثلا میره به جاریم میگع من شیطانم بعد برمیگرده به من میگه جاریت شیطانه با اینک میدونیم بازم مدارا میکنیم
ولی این دفعه یکاری پیش اومد شوهرم ازم خاست گفت میری یه کاری به مادرم بگو منم گفتم هم رودرو هم زنگ زدم مادرشوهرمم گفت باشه حتما اینجور حرفا
حالا خانم اومده به شوهرم گفته عه خانمت همچین چیزی نگفته من اصلا اطلاع نداشتم چرا مساعل هاتو میسپاری بهش
منم از همه چی بیخبر یحو باز بحسش کردم شوهرم بعد ۱۵ روز آخرش بهم گفت ک مادرم گفته نگفتی اونم نمیگفت ها با کلی اسرار اینا فهمیدم
مادرشوهرم کلا خیلی دوروی دوروغ میگه خیلییی در حدی ک شوکه میشی خیلی چیزایی بدتر از اونم سرمون اورده ک بخدا به سنگ بگم اب میشع