۱۳ سال پیش رفتم یه عروسی
نمیدونستم اخرین باره که میرم عروسی
اخرین باری ک بهم گفت دخترم.......
خیلی آخرین بار دیدم
هیچکدوم مثل ترک محل زندگیه سابقمم نبودو
آخرین بار که بدنمو قبل زایمان دیدم
آخرین باری که بهش پی ام دادم ...
آخرین بار ۹ ساله ک ندیدمش خیلی دل تنگشم
آخرین باری که مادرمو توی بیمارستان بوسیدمو گفتم مامان دارم میرم سرکار زود برمیگردم ولی دو ساعت بعدش خبر فوتش رو بهم دادن😭😭😭🖤🖤🖤
تروخدا ولش کن نصفه شب .
تکراریم هست تاپیک
آخرین جمعه ای که خونه بابا بزرگم بودیم و داشت تو قنوت نمازش با حالت معنوعی خاصی دعا میکرد همون موقع دلم ریخت هنوز نگاهش یادمه ،واخرین باری که بغلش کردم که رو به قبله تو حیاط آروم خوابیده بود انگار هزار ساله که خوابه ،لای چشمش کمی باز بود ،هنوز یادم می افته گریم‌میگیره
آخرین باری که خنده بابامو دیدم 💔
دلم براش لک زده ، دلتنگیش بعد ۱۸سال به استخون رسیده
داغش سرد که نشده این روز تازه ترم شده
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
