شوهرم فردا بخاطر کارش که جراح قلب هست قراره بره مصاحبه و اینا بعد همین الان به من گفت گفتم چرا آنقدر دیر گفتی گفت الان هم اشتباه کردم گفتم میخواستم آخر شب بگم که نو چیزی درست نکنی به زحمت نیفتی منم الان سیر قرمه درست مردم چون خیلی دوست داره و یه سری آذوقه ببینید خوبه؟



چون اول میره خونه مادرشوهرم اینا
مادرشوهرم گفت من برنج رو درست میکنم چایی اینا رو هم میدم بهش تو دیگه خودت رو خسته نکن🥺🫂🫀
همه ی شیرینی ها رو خودم درست کردم لواشک همه جی رو
خونه هیچی نداریم هیچی
گفتم چرا اینطوری کردی یکم زود تر میگفتی میرفتیم یه چیزی میخریدیم و اینا
بعد زنگ زدم به مادرشوهرم تعریف کردم
ملی بهم آرامش داد و اینا گفت منم براش یه چیز هایی درست میکنم چون ماشالا خونه ی اون ها همیشه همه چی هست😅
گفت کتلت و کلی خوراکی براش تو سبد میگذارم نگران نباش تو برو به خودت و بچه برس ای خوداا😅🥺
الان هم دارم براش ساندویچ سوسیس کالباس درست میکنم😅😂
اگر ایده ای چیزی دارید بگید تروخداا