پدر مادرم جدا شدن و با پدرم بزرگ شدم اونم هیچ عاطفه بمن نداره امروز اومدم خونش به مادر ناتنیم گفت شیوید پلو میخام بپزم گفت نه استانبولی بپز نمیخاد زحمت بکشی گفت نه گفتم من شیوید نمیتونم بخورم (باردارم ولی بارداریمو هنوز نگفتم )باهام لج کرد داره شیوید پلو میپزه الان صدام کرده میگه میخام ماست و شیویدم درس کنم نظرت چیه هردفعه میام خونشون یجوری ناراحتم میکنن هردفعه دلم میگیره از اون ورم نمیتونم ولشون کنم نمیدونم چیکار کنم واقن