خانوما دیشب خونه مامانم بودم با بچه ها شوهرم خونه بوده مادرشوهرم با خواهر شوهرم و بچه هاش سر زده اومدن خونم قشنگ فهمیدم که کابینتا و یخچال و کمد هارو نگاه میکردن قابلمه برداشتن تو حیاط باقالا پختن خیلی عصبانی بودم بعد شوهرم رفت کباب گرفت از بیرون شام خوردن دیشب رفتن حالا دارم الان به شوهرم میگم چرا اینا سرزده همیشه میان چرا کابینتا رو گشتن میگه اونا سلیقه تو رو دوست دارن خوششون میاد برا همین نگاه میکردن شما بودید چه واکنشی نشون می‌دادید من خیلی عصبانی ام ازشون
توروخدا تاپیک آخرم رو گزارش بزنید😭😭 زدید لایک کنید براتون حمد میخونم
بخاطر شوهرم هیچ واکنشی نشون نمیدادم نمیتونی دیگرانو تغییر بدی
شوهرت چه بلده خوب جمعش کرده
بیام پیش شوهرت کلاس
عیبی نداره عزیزم باهات احساس راحتی دارن و‌اگه حرف بیجا نزدن مشکلی نیست
عصبانی نباش
مثل اینکه عادتشونه
من شهر غریب زندگی میکنم
هر بار که میرم خونه بابام میان خونم میمونن همه وسایلمم میگردن
تو این چن سال نتونستم جلوشونو بگیرم
تنها کاری که میکنم خیلی تحویلشون نمیگیرم
چرا هم هستم بیان سرویس بگیرن هم نیستم بیان هتل کنن خونمو
تا وقتی سرزده بیان براشون کباب بگیری و تجملاتی برخورد کنی اینه باید یه املت براشون میزدی
خب درسته شما نبودی ولی شوهرت نمیتونه مادرشو بیرون کنه که چون زنش نیست که!!! بیخیال
چقدر سخت میگیری
نبودی خوب ی چیزی درس کردن بعد شوهرت شام گرفته
شوهرت زرنگه بای تیر دونشون😂😂
یبار من سرکار بودم اومدم دیدم خونم مهمون اومده خواهرشوهر و مادرشوهرم
خودشون غذا درس کردن منم مثل مهمون نشستم خوردم اصلا هم سخت نگرفتم خواهرشوهرم خودش گشته بود وسایل پیدا کرده بود . کلی هم خوشحال شدم اومدم ناهارم اماده بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
