من یکی رو دوست داشتم حدودا دو سال پیش بعد که دوماه با هم بودیم همه چی خیلی خوب بود مامانم بهم میگفت چقدر حالت بهتره چون قبلش افسردگی داشتم خیلی جنگیدم تا اونم نظرش جلب شد چون خیلی خجالتی بودم تا اینکه خودش اومد جلو و پیشنهاد داد.همه چی خوب بود ولی رابطمون به دوماه نکشید تموم شد.همش بهم دروغ عای کوچیک میگفت من خیلی حس ششمم قویه توی دروغ گفتن سریع میفهمیدم ولی به روش نمیوردم.بعد یه مدت دیدم برای جلب توجه کارای بدی با خودش میکنه:)منم همشو انداختم گردن خودم و رهاش کردم..فکر میکردم کلش بخاطر منه.یه دلیل چرت اوردم و سریع تمومش کردم تا اتفاق بدتری براش نیفتاده ولی الان دوساله بهش فکر میکنم الان با یکی دیگست ولی همیشه میبینمش حس میکنم که چقدر دوسش دارم .هعی.بهم توی این مدت خیلی پیشنهادای بهتری شده ولی من واقعا میخواستمش.الانم افسردگی گرفتم دوساله همش فکر میکنم کی اوضاعم بد تر میشه تا تمومش کنم...مامان بابام خیلی بهم فشار میارن
برو با همون پیشنهادهای بهترت، کم کم از این ماجرا میگذری. اون گذشته که با یکی دیگه است بعید نیست ازدواج کنه همین روزها، اونوقت تو توی خیالاتی هنوز
سلام چند سالته؟
تصمیم گرفتی بزاریش کنار پس خودت اذیت نکن
تو دلم تموم من و خودت بساز پیدا کن و زندگی جدید شروع کن
عزیزم بنظرم کار درستی کردی ک جدا شدی
دوست داشتن خوبه قشنگه اما باید طرف مقابلت کسی باشه که حال توروخوب کنه نه اینکه علاوه برخودت حواست ب اونم باشه
بعدشم بنظرم ادمی ک برای جلب توجه کارای بد میکنه حالا نمیدونم منظورت از کاربد چیه شاید دود و دم یا تهدید و دروغ هرکدومشون ینی اون طرف هنوز به درک کامل عقلی نرسیده و بچس ک ازین راه میخواد تورو نگه داره
دیگه بدتر...درکت میکنم ک همچنان فکرت درگیرش باشه
اما به خودت سخت نگیر یه فرصت دیگه بده به خودت به یه ادم درست
اما یادت نره هیشکی اونقدر ارزش اینو نداره که تو بخاطرش افسرده بشی و تبدیل به یه ادم درونگرای غمگین بشی
همه در نهایت بفکر خودشونن هیچم فکر نمیکنن ک تو چی میشی
به خودت ارزش بده عزیزم❤️همش میگذره
