صبح از ساعت ۱۰ تا ۳ بعد از ظهر بدون گوشی و کلید پشت در موندم
رفتم ده دقیقه ای پست بانکو برگشتم و میدونستم همیشه دونفر از اعضای خانوادم طبقه پایین هستن (خونمون ویلاییه و اتاق من طبقه بالاس) و به خیال اونا ، کلید نبردم .
وقتی برگشتم هرچی زنگ آیفون زدم هرچی در زدم هیچکی درو باز نکرد و دیدم ماشینمون تو کوچه پارک نیست فهمیدم همه رفتن بیرون و کسی خونه نیست .
با گوشی رهگذر به خونه و به موبایل مامانم که معلم هست و سره کاره زنگ زدم جواب ندادن .
۴ ساعت رو سکوی جلوی خونمون روبروی باغچه کوچه مون نشستم و هرکی از اهالی محل رفتن و اومدن میدیدن من چنساعته هنوز اونجا نشستم و از این بابت حس ناامنی و خجالت بدی داشتم .
ساعت ۲ صبرم سر اومد رفتم چنتا کوچه پایین تر از سوپری محل که صاحبش خانومه و زیاد باهاش ارتباط نداریم ، یکم صحبت کردیم و آخر سر با گوشیش به مادرم زنگ زدم و گفتم ۴ ساعته پششت در موندم .
خانومه مغازه را بست و رفت برا ناهار و مجبور شدم برگردم جلو در خونه دیدم هنوز کسی برنگشته دوباره یساعت منتظر موندم تا پدرم هول هولی با کلید اومد و درو باز کرد .
دقیقا ۵ ساعت بدون گوشی بدون کلید ، عذاب کشیدم ، حوصلمم سر رفته بود.
حالا خوبه گشنم نشد و دستشوییم نگرفت .
تجربه شد حتی برای تا سر کوچه رفتن حتما کلید و گوشی و کارت بانکی و پول همراه خودم ببرم .