2777
2789

یک پدر، یک چاقو، یک خیابان و فاطمه...

دختری که زیر تیغه‌های پدرش جان داد، نه درخلوت خانه، بلکه در برابرچشمان رهگذران.
دختر بی‌پناهی که پدرش تیغه را در ملاءعام فرو میکند در گلویش، در بدنش، در تمام حق زیستن‌ش.
 آنچه این قتل را به فاجعه‌ تبدیل میکند، فقط جنایت نیست؛ تماشای خاموش و بی‌واکنش مردمیست که دیدند، دانستند، و عبور کردند.
 ((در صحنه‌ای که زنان دویدند و فریاد زدند، مردان سکوت کردند و گذشتند.))

درد واقعی، تماشاگرانی هستند که نگاه کردند، دیدند، دانستند و گذشتند.
چه بر سر ما آمده که به سلاخی درخیابان مینگریم و فقط عبور میکنیم؟

((قهرمانان غایب؛ چرا مردان فقط نگاه کردند؟))
در این صحنه زنانی دیده شدند که جیغ زدند، دوان دوان نزدیک شدند، هرچند نتوانستند اما مردان؟

سر چرخاندند و رفتند...

درفرهنگی که مرد را منجی میخواهد،
غیرت را با شمشیر و قدرت یکی میبیند،
مردان ما تبدیل شده‌اند به تماشاگرانی که از درگیری مدنی، از واکنش انسانی، گریزان‌اند.


آنچه کشته شد فقط یک دختر نبود؛ ما همه زخمی‌ایم

فاطمه مرد، اما با او، چیزی در دل این شهر هم مُرد.

در تهران، در تبریز، در اهواز، در هر کوچه‌ای که

فاطمه ها میمیرند و باز  تکرار خواهد شد.

 باید به کودک‌کُشی، زن‌کُشی، پدرسالاری خشن و زن ستیزی، مردسالاری، مردانگی تماشاگر، پایان دهیم.


آنچه درقتل فاطمه سلطانی بیش از هرچیز تکان‌دهنده است، فقط جنایت پدر نیست، بلکه رفتارجمعی جامعه‌ای‌ست که آن را دید، اما کاری نکرد.


درسالهای اخیر، جامعه ایران درمعرض موجی از بحرانها بوده: فقر، خشونت، تورم، فروپاشی روابط خانوادگی و تضعیف اعتماد اجتماعی.

این فشارها باعث بی‌حسی عاطفی یا به تعبیر دقیقتر، "گُسیختگی همدلی" شده‌اند.
مردم آنقدر با بحرانهای شخصی دست‌وپنجه نرم میکنند که توان روانیشان برای همدردی و مداخله کاهش یافته است.

این پدیده را میتوان با نظریه «فرسودگی دلسوزی» توضیح داد؛ یعنی جایی که مواجهه مکرر با درد دیگران، باعث بی‌تفاوتی دفاعی میشود.

این طرز تفکر، نتیجه آموزشهایی‌ست که سالها از رسانه، مدرسه و خانواده دریافت کرده‌ایم:
«پدر حق دارد» ، «دعواهای خانوادگی را نباید بیرونی کرد» ، «زن اگر کتک میخورد، لابد کاری کرده».
« این مرد زنش را اگر  کشته لابد هرزگی و خیانت کرده...»
«« مرد حق داشته سر زنش را ببرد مردانگی به خرج داده»»
در چنین فضایی، قربانی مقصر است و قاتل –به‌ویژه اگر مرد و پدر باشد– قابل درک و ترحم.

مردانی که از کنار صحنه گذشتند، فقط از ترس چاقو نترسیدند؛ درقفس تربیت پدرسالارانه‌ای و مرد سالارانه ای گرفتار بودند.



 نامــــت جــــاویــد ای وطــن، صبـــح امیــــد ای وطــــــــن/ جلــــوه کــــن در آسمـــان، همچـــو مهـــر جــــاودان * وطــن ای هـــستیِ من، شــور و ســرمــستیِ مــن/ جلـــوه کــن در آسمـــــان، همچـــو مهــــرِ جـــاودان* بشـــنو ســوزِ ســوخنم،   که هـــم آوازِ تــو منــم/ همــــهٔ جــان و تنـــم، وطنــــم، وطنــــــم، وطنــــــــم، وطنـــــــــــــــم*                                                          در این خاک زرخیز ایران زمین، نبودند جز مردمی پاک دین*         همه دینشان مردی و داد بود، و ز آن کشور آزاد و آباد بود*        چو مهر و وفا بود خود کیششان، گنه بود آزار کس پیششان*        همه بنده ناب یزدان پاک، همه دل پر از مهر این آب و خاک* بزرگی به مردی و فرهنگ بود، گدایی در این بوم و بر ننگ بود*    کجا رفت آن دانش و هوش ما... که شد مهر میهن فراموش ما*          به یزدان که گر ما خرد داشتیم، کجا این سر انجام بد داشتیم*

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز