دختر دایی من کلاس دهمه بعد چون مدارس تیزهوشان میره و راهش دوره براش سرویس گرفتیم. دیشب همه خونه مادربزرگم بودیم صبح هم دختر داییم از همون جا رفت ساعت 7 و 10 دقیقه اینا بود همه خواب دیدیم گوشی زنداییم زنگ خورد برداشت و گفتن دخترتون داشتن با تریلی تصادف میکردن شیشه عقب خورد شده ریخته تو صورت بچه ها پیشونیش زخم شده خیلی ترسیده خالش خوب نیست، دیگه من و زنداییم بدو بدو رفتیم رسیدیم دختر داییم گفت تو ازادگان داشتیم میومدیم این راننده سرویس خروجی رو رد کرد بعد بدون راهننا و هیچی یهو پیچیده تریلی بیخ گوششون زده رو ترمز یعنی اگه نمبزده زیرشون کرده بوده حالا دور زده بچه ها ترسیدن باز نزدیک 200 متر با سرعت دنده عقب گرفته یه ماشین از پشت کوبیده بهش و شیشه ها ریختن تو صورت بچه ها. خلاصه زنداییم و مامان یکی از بچه ها اونجا داشت جیغ جیغ میکرد مامان یکی دیگه از بچه ها منو کشید کنار گفت شنا با سرویس اقای فلانی هستید گفتم بله گفت ببین ازش شکایت کنید من دخترم دو سال پیش با این یارو بوده به دخترم دست میزده من شوهرم وکیله ازش شکایت کردیم بیچارش کردیم. اومدیم خونه من به دختر داییم گفتم اون گفت من میدونستم گفتم با تو ام کرده سکوت کرد
ینظرتون به زنداییم بگم؟؟