اختلاف سنی مون ۱۱ هس،
۵ سالم هس ک ازدواج کردیم،
از نظر اخلاقی تایپ من نیس
و همچنین ظاهر
،
واقعا حس میکنم از دو جهان متفاوتیم
نمیدونم این حس رو چجوری از خودم باید دور کنم؟
آیا تا آخر عمر این حس حسرت باقی میمونه؟
و زندگی بدون عشق؟
نمیدونم واقعا اگه قرار بود عاشقش بشم توی ۵ سال باید ی فرجی میشد...
نگید چرا بله گفتی
دلیل بله گفتنم رفتن ب شرایط بهتر بود
یجا مشکل داری
اتفاقاچرابله گفتی
بپذیر شرایطتت رو
وقتی پذیرش اتفاق می افته ناخوداگاه حس بدت از بین میره
و جاشو به محبت میده
نمیگم عشق میگم محبت
بچه نداری جداشو
ن دیگه باید عادت کنی ب زندگی بدون عشق
دلت پیش کسی نیس؟
بهش گفتی که تایپم نیستی و اصرار کرد؟؟؟
دقیقا یک دختره که رفته بودم خواستگاریش خیلی همه چی خوب بود که بهم گفت تایپم نیستی و انتظار یک شخصیت دیگه دارم منم فرار کردم ازش......
اوه اوه فک کن اصرار میکردم ۵ سال دیگه زنم این تاپیکو میزد
بهش گفتی اصلا تایپم نیستی ؟؟؟؟؟ اگه نگفتی و رفتی سفره عقد مقصر خودتی
دقیقا سوال پیش میاد که چرا بله گفتی ، آدم باید حداقللل از یه چیزی خوشش بیاد دیگه بالاخره ! مثلا یکی قیافه طرف رو خوشش میاد از بقیه چیزاش چشم پوشی می‌کنه یکی اخلاق طرف یکی پول طرف
ببین اگه دلت پیش کسی دگ نیست، اگه واقعا الان شرایطت بهتره و اگه همسر خوبی داری، گاردت رو پایین بیار
سعی کن دوستش داشته باشی
من با عشق ازدواج نکردم، ولی اوایل ازدواج واقعا فکر میکردم همسرم قشنگ ترین مرد دنیاس🤣🤣 در حالیکه چهره ش معمولیه
زندگیت و خراب نکن
ن راستش بهشون نگفتم،دیر هم متوجه شدم ک تایپم نیستن
ینی جلسات اول ن...
بعد گیر کردم توی رو در بایستی و اینکه دلم سوخت واسش
اصلا نمیدونم چرا آیندم رو بخاطر اینکه طرف ناراحت نشه اینطوری خراب کردم
مسخره سسسسس
