دلیل گفتن این ماجرا فقط و فقط اینه من زیادی دلسوزی کردم زیاد کمک کردم زیاد گذشتم ن فقط در حق این فرد در حق بیشتر کسایی ک میشناسم غریبه و اشنا هم خودم هم شوهرم بخصوص شوهرم ک شور خوبی و دلسوزی رو دراورده
اما ضربه رو از اشنا خوردیم همیشه این دور زمونه خوبی نکن اگه کردی در حق غریبه کن..
یک سال پیش با شوهر خالم شراکت کردیم پول از ما و کار از شوهرخالم و سود نصف نصف
تا ۱ ماه پیش بیشتر پول و سودمون رو بردیم و فقط ۱۰ ملیون موند از پولمون وبقیه سود
امروز رفتیم ک پول و سود رو مشخص کنیم . خالم و شوهر خالم گفتن ن ما زحمت کشیدیم بهتون نمیدیم
شوهرم متاسفانه یا خوشبختانه زود قانع میشه و بحثو زیاد ادامه نداد گفت سود من برای تو فقط ۱۰ تمنو بده اونم گفت ندارم تا ۵.۶ ماه دیگه