جاریم از موقعی که عروسی گرفته من و شوهرمو اصلا تا حالا دعوت نکرده با اینکه ما هروقت خانواده شوهرمو دعوت کردیم اینارو هم میگفتم به خاطر شوهرم
شاید بگین چون تازه عروسه ولی تا حالا همه رفیقاشونو و چندبار خانواده شوهرمو و خانواده خودشو دعوت کرده
من دنبال دعوتی اون نیستم و برای شکمم نیست ولی خیلی بهم برخورده که من بهش احترام گذاشتم ولی اون یه ذره هم احترام حالیش نیست و دفه بعدی که دعوتی بگیرم نمی خوام دعوتشون کنم البته اگه شوهرم باز ساده بازی در نیاره
تو باید اول دعوتش کنی
اگر همه رو دعوت کردشما رو نگفته حق داری چرا باید دعوت کنی
اصلا اشتباه ازشما بود چه دلیلی داره هم دیگه رو دعوت کنید
اون کارش خوب نبوده دفعه دیگه نگو عزیزم چندتا جاری هستین
لفظتم بده میگی جاریتو به خاطر شوهرت میگفتی بیاد غیر مستقیم میگی داری تحملش میکنی شاید اون بنده خدا هم یه کارایی کردی ناخوداگاه فکر کرده اذیته برات دعوتت نکرده
پاگشاش کردی؟
معلومه کارش زشته اما بنظرم یچیزی و ب دل گرفته
دیگه اصلا دعوتش نکن
عزیزم شما نمی دونی جاریم با بچه بازی هاش چه قد از روابط خانوادگی خانواده من و شوهرمو بهم زده
حتی عروسیمو هم یه جورایی زهرمارم کرد
ولی بازم چون شوهرم یه دونه برادر داره دعوتشون می کنم و حتی تا حالا یه بار به روی جاریم چیزیو نیاوردم که بخواد اذیت بشه پس حق دارم بگم تحملش می کنم
متاسفانه تو همه ی فامیلا هستن.
الان خواهر کوچیکه من اینجوری، وقتی من ثلا مامان و خواهر بزرگم و داداشم دعوت میگیرم، مجبورم اونم بگم دیگه.
بی خیال، نگو شوهرت ساده است، شوهرت ادب میکنه، خانواده دوست.
اونا قدر نمیدونن
من جاریم هر موقع رفتم چشم و ابرو برام اومد حرفی نزده تاحالا بهم ولی همین چشم و ابرو اومدنش منو معذب میکنه حالا شما دعوتشم کردی اونا مارو دعوت نکردن و جالبیش اینه ناراحتم میشه تاحالا خونمون دعوتش نکردیم
عقدم هستیم زیر یه سقفم نرفتیم
