۱۰ روز میشه که خواهرم زایمان کرده
منم جایی زندگی میکنم که ۳ساعت با زادگاهم و جایی که خانواده وخواهرم زندگی میکنن فاصله داره هنوز موفق نشدم برم دیدن خواهرم
شوهرم ۴اسفند امتحان دکترا داره
بهونه میگیره که اگه بریم من از درس هام جا می مونم امروز قراربود برم وجمعه برگردیم اما انقدر غرزد که منم پشیمون شدم از رفتن الان به خانوادم چی بگم؟خیلی ناراحتم
چه اجباریه که حتما همسرتم بیاد؟
خوب خودت تنها سوار اوتوبوس شو برو خواهرتو ببین.
برای خواهرت شرایطو دقیق توضیح بده
تنها نمیفرسته چون پدرم خیلی متعصبه و قبلا بهش گفته این موضوع رو
البته خودشم شدیدا مخالفه تنها سفر کردنه
حق با شوهرته اللن امتحان دکتری واجب تره خواهرزادتم که ب سلامت ب دنیا اومده پس اولویت با شوهرته
فردا صبح زود برو، تا نزدیک های غروب هم برگرد
نمی خواهد شوهرت ببری
به خانواده ات هم بگو شوهرم کار داره متاسفانه نتونست بیاد انشالله به زودی با هم میاییم
قطعا بگی یه سری مسائل کاری و مالی (مثلا ) دارین اونا درک میکنن بعد دوتایی بعد امتحان شوهرت برین پیشش. من شخصا دوست ندارم جایی بدون اون برم. تا اون موقه از طریق تماس تصویری باهم در ارتباط باشین
خواهرم بنده خدا حرفی نداره فقط خانوادم خیلی ناراحتن بخصوص مادرم میگه همه هستن بجز تو
خب صبح برین شب بگردین چه اصراری سه روز وایستین
حالا ۴اسفند برو دیدن خواهرت چیزی نمیشه که
بنظر منم اولویت با همسرته دیگه خواهرزادت که به سلامتی دنیا اومده چن هفته دیرتر هم ببینیش طوری نمیشه اعصاب شوهرتو بهم نریز امتحان مهمی در پیش داره
منم شوهرم درس می خونه
به خانواده خودم تنهایی سر میزنم
چون همیشه نمی تونه شوهرم بیاد
نمیشه که تو نری، دیگه شرایط فرق کرده سعی کن یک طوری با شرایط جدید خودت وفق بدی
یا اینکه اصلا به خواهر نمی خواهد سر بزنی
دوستان ممنون که وقت میذارید و راهنمایی میکنید
ولی خانواده من کلا توقع دارن همیشه وهر لحظه که بخوان من برم شهرستان دیدن شون واقعا گاهی نتونستم ولی برای اینکه ناراحت نشن رفتم بخدا دیگه خسته ام
یعنی شوهرت یه روز درس نخونه نمیشه چی بگم اولین بچه خواهرته؟
