قبلا بهم خیانت کرده بود و به دوست دختر قبلیش پیام داد تا اینکه مچشو گرفتم خلاصه قسم خورد و گفت گول شیطون رو خوردم خیلی دوسم داره یعنی میبینمش چقد به منو بچه ها اهمیت میده و وقت میزاره تا اینکه بعد چن سال دوباره سر کله دختره پیدا شد یهو من عکسشو دیدم تو سطل زباله عکس های گوشی شوهرم عکس خودش و دخترش رو فرستاده بود و من اعصابم خیلی خورد شد به شوهرم نشون دادم اعصابش خورد شد گفت خودش پیام بده الکی عکس فرستاده سر کار بودم یه لحظه دیدم و پاک کردم اهمیت ندادم باور نکردم و بهش گفتم برو قران بیار دست بزار به این چیزا خیلی اعتقاد داره.گفت به من اعتماد نداری بعد این همه سال .گفت اگه اعتمادت درست میشه من میرم قران میارم باشه دست گذاشت رو قران و قشم خورد دلم یکم راضی شد ولی همش فکرای خراب تو ذهنم چرخ میخوره اصلا نمیتونم به خ ودم باور کنم نمیدونم چیکار کنم دیوونه شدم از فکرای مزخرف..اخه چ دلیل داده یکی عکس خودش دخترش مامانش بفرست مگراینکه یکی ازش بخواد نمیدونم گیج شدم شوهرم قسم میخوره میگه من نگفتم خودش الکی فرستاده بگه ک منم هستم ولی من اهمیت ندادم پاک کردم...نمیدونم دیگه به همه چی مشکوک شدم گیج شدم نمیدونم چیکارکنم از فکر زدن دارم میمیرم مثه دیوونه ها شدم..نمبتونم خودن بیخیالی بزنم...حس میکنم ادامه بدم بحث کردن زندگیمو خراب میکنم باید بیخیال شم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.