2777
2789
عنوان

بابای معتاد

96 بازدید | 13 پست

من دخترم.. ۱۵سالمه و کلاس نهمم 

از همون اول که بدنیا اومدم بابام یکسال ترک میکرده یکسال میکشیده و حداقل بالا۵۰باز بهترین کمپ ها رو رفته جلسات قدمو اینا.. همه رفته و از همون بچگی من رو میزنه برای همین اصلا من هیچوقت توی زندگیم احساسمو بهش نگقتم هرچی خواستم مامانم همه نیاز هام به مامانم میگقتم و بجز سلام علیک و کاهی حرف زدن کلا نمیتونم باهاش صحبت کنم (اصلا خجالتی نیستم) 

مامانم دیگه پیر شده پیررر دسگه نمیکشه طلاقم نمیگیره به خاطر ما.. الان دیگه ولش کردیم همون ی شغلی رو هم که داشت رید توش

حالا وارد جزئیات نمیشم ولی امروز مامانم با گریه اومد. گفتش که وقتی من دعوا میکنم تو و خواهرتم یک حرفی بزنین باباتون بفهمه شما هم ارین وضعیت ناراضی اید 

 حالا خواهرم راحت تره ۹سالشه حرفشو میزنه ولی من هیچوقت نتونستم بهش بگم.. 

همین الان داشتن دعوا میکردن خواستم برای اولین بار برم پشت مامانمو بگیرم ولی تا میخواستم حرف بزنم لال شدم نمیدونم چیکار کنم واقعا مامانمم بهم گفت مثل ماست اومدی وایسادی هیچی نگفتی نمیدونم واقعا گیجم از طرفی الان بحث امتحان نهایی و انتخاب رشتم هم هست اصلا نمیدونم تو این وضعیت چی بگم چیکار کنم به مامانم بگم چیکار کنه واقعا احساس بی عرضه ای میکنم دلم پره پرررر

با مشاور مدرسمون هم صحیت کردم ولی وقتی میام مشکلاتمو بگم تپش قلب میگیرم اصن نمیدونم چمه مشاور مدرسه هم اولاش فقط احساس همدردی میکرد ولی بعدش دید توی کلاس جای دوستام من همیشه میخندم و سرخوشم گفت تو الکی داری میگیو بزرگش کردی خلاصه ازونم متنفر شدم.. 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بابام معتاد نیست. ولی اخلاقش💩

چند بار حتی دست ب خودکشی زدم و بیمارستان رفتم.

ولی متاسفانه یا باید بسازیو بسوزی یا جوری موفق بشی ک مهاجرت کنی و بری فقط.


اگه دیدی تو یه تاپیک اومدم نظرمو گفتم و تو مخالفت کردی واسم مهم نیست نظرِ تو، چون تو هر تاپیک نظرات متفاوته و قرار نیست همه باهم، هم نظر باشیم، این تفاوت ها و ویژگی های اخلاقیه ما هستن ک دنیارو متفاوت کردن. اگه کرم داشتی و دلت دعوا و تفرقه انداختن تو تاپیک هارو خواست، نینی سایت جای تفرقه انداختن توی تاپیکِ مردم نیست، برو یه تاپیک واسه خودت بزن ک تاپیکت بترکه، پس یاد بگیریم تو تاپیکِ مردم تفرقه نندازیم. ب سوالات خصوصی از‌ جمله کدوم بیمارستان کار‌میکنی/ساعت چند میری و ساعت چند میای/ووو...جواب نمیدم. سعی کنیم ب حریم خصوصیه همدیگه احترام بزاریم ک واجبه. منو از روی حرفای خودم قضاوت نکن، از روی تعریفات قضاوت نکن. اگه میخوای قضاوت کنی اول تو همین وضعیت و سن و مشخصات من زندگی کن، هرکس با خودش راحتتره، درونِ آدمارو هیچکس جز خودش نمیتونه ببینه. و درون خیلی مهمه، منو از درون درک کن. از درون قضاوت کن.

عزیزدلم آدم معتاد رو که نمیشه ترک داد 

از طرفی مادرت شاید پشتوانه نداره ک طلاق نمیگیره 

بنظر منم شما حق داری از طرفی اگه طرف مامانتو بگیری ممکنه ب اعصبانی بشه و باهات برخورد بدی بکنه!

ولی خب وقتی حال بابات خوب بود بهش بگو منم از این شرایط راضی نیستم 

( برای امتحاناتم استرس نداشته باش دوره ای هست که میگذره)

ببرید کمپ اجباری از خونه موندن ک بهتره

کمپ اجباری واقعاا اصلا جوابی نمیده بارها داییام دستو پاشو گرفتن بردنش اصلا تا اومد شروع کرد گفت من تا برگرد شروع میکنم و کرد بعدشم وضعیت مالی دیگه نداریم کمپ ببریمش 

قرار منظورت دانشگاهه دیگه؟

اره میگم برای من که خی ۴سال دیگه تحمل میکنم میرم یعدش همونجا ب ی کاری میزنم گلیم خودمو از آب میکشم بیزون بیشترین ناراحتیم مامانمه که تنهاست چون اول ازدواج داداششاش خواهراش راضی نیودن ازدواج کنه برای همین الان مامانم حتی درد دل هم بکنه باهشون میگن تقصیر خودته فلان بیسار

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   shabaram  |  31 دقیقه پیش
توسط   8080aylinamm  |  32 دقیقه پیش