اخه مسافرت که میریم مشتری اونم هستیم وبا شوهرم گرم میگیره
میگم نکنه پیش خودش فکر کنه من خوشم میاد ازش که به شوهرم نگفتم
یا تو دلش به شوهرم بخنده یا یه فکری کنه
اخه شوهرم تحویلش میگیره وقتی با شوهرم گرم میگیره
به من پیشنهاد داد خیلی عاشقانه که از جلوی چشمم کنار نمیری و اینا
منم گفتم نه ولی خیلی اصرار کرد ولی یه مدته نتونسته چیزی بگه
بعد احساس میکنم اینجوریه که به رفیقاشم میگه همه چی رو
من حس میکردم بقیه هم میدونن از پچ پچ شون و …
میگم به شوهرم بگم که کم محلش کنه
از یه طرفم میگم نکنه گیره بده بهم مسافرت نبرم و اون قسمت که اون هست نبرم و اینا