۷ ساله و ده ماهه.
علت دعوا اینکه پدرش هرجا میشیته میگه عروسم زینب دهن لقه سخن چینه چند نفر ب روم زدن منم ب شوهرم گفتم پدرت پشت سرم اینجوری میگه.
شوهرم گفت ناراحتی برو خونه بابات.
منم رفتم پارک بچه هارو ول کردم پیش خودش..
و شوهرمم ب هرکی ک مخاطب تو گوشیش بوده گفته زنم قهر رفته دعواموت شده ووووو
الهی عزیزم‌خوب حق داری ناراحت بشی. ولی زینب جان شما بچه ده ماهه داری مطمئنم که از خستگی هست که اینقدر بهم‌ریخته شدی و رنجیدی. چون یک مادر مسئولیتش خیلی زیاده. و بچه داری و خونه داری خسته اش میکنه.شما بیشتر روحیه ات خسته هست. کاش که برگردی با شوهرت در آرامش بشین حرف بزن.بگو من چند کلام با شما میخوام‌حرف بزنم فقط میخوام درکم‌کنی. هیچ کار دیگه ای ازت نمیخوام. بگو من یک مادر خسته ام.روحیه ام لطیفه. خسته میشم. وقتی این حرف ها رو هم‌می‌شنوم انتظار دارم ازم حمایت کنی.ولو الکی باشه. با همسرانتون بشینید رودر رو حرف بزنید.سفره دلتون و زیبا پهن کنید و بگید.اونا میشنون. باور کن تو آروم باش دو تا قطره اشکم‌کنارش بریز بپر بغلش و بگو من دوستت دارم ببین چه ها میکنن براتون. حالا پاشو برو اونم‌نگرانته عزیزم. خواهشا دنبالتون میان یا زنگ‌میزنن کلاس نذارید برید.
فقط هیچ وقت بد دهنی نکنید یا فحش ندید. اگه میخواهید مردتون عاشقتان بشه و همه جوره براتون بمیره.اول شنا براش بمیرید.اقتدار مرد و حفظ کنید بعد ببینید مرد چجور حمایتتون میکنه. ببخشید پرحرفی کردما من دوست دارم تو زندگی هاتون شادی باشه
ایشون دوتا بچه داره
هر آدمی حرف هایی داره که بگه وضع خراب تر میشه ولی باید بزاره توی دلش تا اوضاع از این بدتر نشه
ما که میایم یه نظر میدیم و میریم ولی این خانوم میان نظرات ما رو میخونن و طبق مشورت ما و حرف های ما احتمال داره کار کنن
پس همینطوری نظر ندیم شاید زندگی یک خانواده رو خراب کنیم
با احترام
شاید نظر شما این باشه بسوز و بساز ولی نظر من این نیست و هنوزم با قطعیت همون نظرو دارم
هر زندگی ارزش ادامه دادند نداره و بچه تویی محیط سمی و پرخاشگر بزرگ میشه خیلی وضعش بد تر از اونیه ک توی محیط طلاقه
