یه خواستگار دارم که اول مخالفت کردم
اما عمم به همراه داداشم اومدن گفتن خوبه قبول کن آشناشین آنقدر گفتن تا منو راضی کردن و الان تو دوره آشنایی هستیم اما عمم و داداشم یهو پاشونو پس کشیدن و میگن ما کار نداریم و __
بابابزرگم و مامان بزرگمم مخالفن داداشام عمم و __مخالفن
بابام (تو بچگیم فوت شده)
الانم فقط مامانم موافق میگه نمیخوام زیر دست داداشات باشی و بدبخت بشی و___
الان از دست همه عصبیم یعنی چی نه به اون همه رضایت نه به این همه مخالفت
اینم بگم امکان ادامه تحصیل هم ندارم داداشامم حق کار کردن بهم نمیدن
مامانمم به خاطر همین میگه ا زدواج کن شوهرتم میگه کار کن بعد مستقل میشی
و __
حالا شما بگین از دست عمم و داداشام چیکا کنم؟ البته میگن میخوای هم ازدواج کن ولی ما کار نداریم اما با حرفاشون ناراحتم میکنن