چندین سال پیش ی خونه اجاره کردیم
بعد صاحب قلبی خونه گفته بود
کی روزی رفته بود حموم
بعد دحترشو صدا زده بود ک بیاد پشتشو کیسه بکشه
دخترشم قبول کرده بودو رفته بود حموم بعدش پشت مامانشو اینقدر کیسه کشیده بود
ک پشت مادرش ب خون افتاد بود
مادرشم هرچق گفته بود بسه دیگهکیسه نکش
دخترش بس نمیکرده
اینم ترسیده فرارکرده بود تو هال
همون لحظه از پنجره دید ک دخترش با لباس بیرون
از بازار داره میاد پس
فهمید اونی ک پشتش رو کیسه کشیده بود
دخترش نبوده
جن بوده