بعد ترک خیلی مهمه
چون شیشه داستانش فرق داره
اگه مثلا بعده ترک تریاک طرف بعد یکسال تبدیل به یه ادم عادی میشه
برای شیشه بعده ۳ سال تبدیل به فرد عادی میشه
چون خیلی سنگینه ، بیشتر وابستگیه شیشه روانی هست
یعنی همسرت تو کمپ خیلی درد جسمی نکشیده و از طرفی تازه بعده ۳ ماه خلا شیشه رو تو زندگیش احساس میکنه
اینارو گفتم که بدونی از ۱۰۰ درصد ماجرای ترک اعتیادش فقط ۱۰ درصدش ماله کمپه
اون ۹۰ درص دیگش مربوط به موندن و حفظه پاکیش هست
و چون وسوسه ی شیشه زیاده کارشو سخت میکنه
اما همسرت یه پله جلو هست چون خودش خواسته ترک کنه
باید یادبگیزه ذهنش رو چطور موقع وسوسه کنترل کنه
باید یادبگیره از هرچیز و هرشخص که اونو یاد مواد میندازه دوری کنه ، شده حذف شماره ی یه ساقی از گوشیش باشه
به خودش اعتماد نداشته باشه نگه حالا یه شماره تو گوشیم باشه مورد نداره منکه زنگ نمیزنم
باید با خودش بگه ممکنه باز خطا کنم
پس باید از همه چیز بترسه
از خیابونی که قبلن توش مواد خریده ، از مکانی که قبلا توش مصرف کرده ، از رفیقی که قبلا با هممواد کشیدن و...
چون همشون زمینه ساز مصزف دوبارن
همه ی اینا اموزش میخواد