اولا بگم خیلی دوستش دارم
از اول اول براتون بگم من 8 ماهه عقد کردم ه و نامزدم همون اولا مامانش دلش نمیخواس این پسر برا من خرج کنه هر وق شارژ میریخت مامانش می‌پرسید چقد شارژ ریختی بعد مثلا یکم زودتر تموم میشد شارژم میگف چیکار میکنی چرا انقد زود تیکه مینداخت بعد وقتی چیزی برای مراسم ها مثلا برای روز دختر یازن میخواس بخره غر غر می‌کرد دعوا راه مینداخت همون اول اول ماه های اول می‌خواستیم با دوستاش بریم بیرون مامانش یه دعوایی راه انداخت که نگوووو دیگه از اون موقع هر موقع دوتایی میخوایم بریم بیرون پر بادو ناراحت میشه اولا هفته ای پول میدم الان چن ماه پول نمیده میگه ندارم لباس نمیخره خوراکی نمیخره در صورتی که همه نامزدت برای همسرانشون که شبا میرن پیششون یه عالمه خوراکی و کوفت و زهر مار می‌خرن چه خاکی بریزم به سرم خسته شدم به بابام میگم بابام میگه شوهرت بگو به شوهرم میگم میوه ندارم وظیفه من نیس تو عقد برای تو خرج کنم
