لطفا تا اخر بخونید و کمک کنید .
بچه ها از مدرسه داشتم برمیگشتم یه بچه گربه خیلی ریز دیدم خیلی کوچولو بود اصلا نمیتونست راه بره چشاشم هنوز باز نشده بود فقط یه صدای ارومی داشت اصلا خیلی ریز بود اولش فکر کردم موشه
کناره خیابون بود خیلی دمه دست بود اون اطرافو گشتم هیچ گربه دیگه ای نبود اونجا هم پره ادم بود به خصوص اینکه یه مدرسه ابتدایی هم هست اونجا ترسیدم نکنه بچه ها بیان بکشنش یا ماشینی چیزی بش بزنه گرفتم دست اوردم خونه مامانم عصبانی شد گفت باید بذاری سره جاش چرا از مادرش جداش کردی و فلان منم گفتم اونجا میذاشتمش میمرد قطعا...
خلاصه که دوباره مادرم اونجا بردم گفت بذارش همون جایی که بوده رفتم دیدم یه صدایی میاد نگاه کردم دیدم 4 تا گربه دیگه هم اون اطراف هستن اوناهم خیلی ریز بودن نزدیک همون جا بودن یه پارچه کوچولو هم روشون بود ولی داشتم میومدم نبودشون حتما اوناهم اولش رو خیابون بودن یه نفر گذاشتتشون اون گوشه خلاصه که منم گذاشتمش اونجا ولی چشم اب نمیخوره مامانشون بیاد...
خیلی نگرانشونم حتی اونقدر کوچولوعن که باید با سرنگ شیر دهنشون کنی
الانم برگشتم خونه ولی فکرم پیش اوناست میترسم مادرشون نیاد یا گربه ی دیگه بکشتشون یا چند تا بچه بکشنشون یا از گشنگی و تشنگی بمیرن...
خیل اعصابم خورده
بچه ها بنظرتون چیکار کنم ؟
بنظرتون مادرشون برمیگرده؟
اخه واقعا وسط خیابون بودن...
الانم کناره پیاده رو هستن
یه کارتون گذاشتم جلوشون که معلوم نباشن ولی بازم صداشون میاد زیادی نگرانشونم