این مطلب صرفا برای درو و دل و برون ریزی احساسی است و ارزش دیگری ندارد جدی نگیرید:)))
راستش خیلی خسته ام
کمرم درد میکنه شونه هام درد میکنن
امروز از ۸ صبح سرپا بودم تا ۱۲ شب
تموم کارم شده بود جم و جور خونه
همه چی رو از اول چیدم
تمام‌کمد هارو لباس هارو درآوردم مرتب تر چیدم براساس رنگ
هر کشو رو بابت یک موضوع اختصاص دادم
کشو مدارک
کشو لوازم التحریر
کشو عینک و ساعت ها
کشو جورابها
کشو وسایل حموم
کابینت های آشپزخونه رو از اول چیدم
و از قسمت جدید که شامل حبوبات و باقی خشکبار بود بیشتر خوشم اومد
یه عالمه لباس انداختم توی ماشین
گلدون هارو جابجا کردم
چمدون هارو جابه جا کردم
تمام سعی مو کردم عدسی مثل دفعه قبلیا شل و بیمزه نشه و الحق که شاهکار شد فقط حیف که زود تموم شد
جارو برقی کشیدم
از همه بدتر چند بار ظرف شستن بود
همه ناخونام‌کج و کوله شده
تیر خلاص بود واقعا از ظرف‌شستن متنفرم آخه!
دارم از پا درمیام و دلم واسه خودم‌میسوزه
دلم قدردانی‌میخواد
دوست دارم کل شهر واسم دست بزنن و هورا بکشن
دلم یه اخعیش از ته دل میخواد
احسساس‌میکنم نامرئی ام و زحماتم به چشم نمیان
باورم‌نمیشه من این‌‌همه‌کار کردم
چقد زود از یه دختر بچه لوسه کمک نکن تبدیل شدم به یک خانم خونه
