زندگی کردن با ادم کم منطق و بی منطقه
من بعد سه ماه پریود شدم
اپاندیسمو ده روزه عمل کردم و امشب بخیه هامو کشیدم
با این حال بازم از روز اول عمل اپاندیس پریودم به خونه داری و بچه داریمم رسیدم تا اونجایی که تونستم و در توانم بوده چون مجبور بودم چون کسیو نداشتم که برام انجام بده با این حجم زیاد خونریزی باز هم سعی کردم خودم از پس خودم بر بیام
بعد امشب شوهرم از اینکه من خونه ی مامانش اینا براش چایی درست نکردم ناراحت شده قهر کرده اومدیم خونه براش چایی درست کردم نخورده میدونم نباید درست میکردم ولی میخواستم اگه فردا بحثمون شد زبونش کوتاه باشه
سه روزه پریودم دریغ از یکم محبت یا یکم حس خوب دادن
دلم میخواد بهش بگم من فقط برا این زنت شدم که کاراتو بکنم؟ اگه یه موقعی شنیدید یه زندگی از هم پاشیده شده نشینید بگید فلانی که شوهرش خوب بود خونه داشت اخلاق داشت پول داشت شاید یکی مثه من تو اون زندگی بوده که سعی کرده تا لحظه ی اخر همه چیو خوب نگهداره ولی دقیقا همون لحظه ی اخر همه چیو رها کرده و رفته
اول منطق ادما رو بسنجید بعد باهاشون ادامه بدید