الان درگیر کارای نامزدی هستیم
نامزدمم پسر خوبیه خداروشکر
با اینکه این روزا بهترین روزای زندگی یه دختر و خانوادشه اما مامانم روزگارمو عین جهنم کرده
نه تنها اصلا ذوق و شوقی نداره خودش، منم نمیذاره هیچ کاری بکنم
میخوام برا بله برونم یه لباس ساده بخرم اما هی میگه تو خیلی ادا داری همون لباسایی که از قبل داری بپوش
یا مثلا برا تزئین بله برون میخوام یه استند اجاره کنم خودمون گل آرایی کنیم اما دارم دیوونه میشم فکر نکنم بذاره وضع مالیمونم متوسط رو به خوبه
همش داره دلمو میشکنه، هی میگه تو همه چیت عجیب غریبه، حالا یه شوهر پیدا شده برات شاهکار که نکردی