صدای اگزوز توی سرم
صدای خنده های پدر و مادرم
و ی صدایی که خوب نیست اینجا بگم
صدای خروپف بابام بود که میدونستم نفس میکشه🥲
صدای خروپف مامانم که پیشم خوابیده خداروشکر
صدای اون مردک که زنگ بزنه و بگه قبول شدی
صدای اون پرنده هایی که میخونن صبحا
یه رودخونه کنار سبزه ها ، کنار رود خونه ام کلی درخت
بخوابی چشماتو ببندی ، بارون اروم بباره
بوی بارون و خاک
صدای بارون و برخوردش به رودخونه
تصویر اون لحظه...
دوازده سالم بود سرما خوردگی بدی گرفتم دکتر برام داروهایی نوشت که خواب آلودم می کرد، روی پای مامانم دراز می کشیدم موهامو نوازش می کرد که بخوابم صدای نوازشش روی سرم یه صدای دلنشین و آرامش بخشی داشت که بعد از سی و چند سال زندگی نمی تونم صدایی قشنگتر از اونو تو زندگیم پیدا کنم
من بهش میگفتم قوچ علی،چون باهاش زندگی نکردیم،فقط تو حسرتش موندیم،حسش نکردیم،فقط یه اسم اش شنیدیم،خوشبختی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
